توفیقی دست داد تا بازدیدی از نمایشگاه حجاب و عفاف داشته باشم و از نزدیک شاهد تلاش هایی در این زمینه باشم. ابتدا به انگیزه بازدید صرف وارد نمایشگاه شدم ولی وقتی از غرفه های مختلف بازدید نمودم متوجه شدم چقدر مسائل عمده و عدیده ای در این موضوع وجود دارد که بنا به دلایل زیادی مغفول مانده است.
موضوع حجاب و عفاف اگر نگویم صد درصد لا اقل بیش از نیمی از جامعه را در بر می گیرد و بنابراین لازم است که مسئولان امر به اندازه اهمیتی که این مسئله دارد برای آن وقت و انرژی خود را صرف نمایند و آن را در حد برگزاری یک نمایشگاه و تبلیغات و بهره برداری های قبل و بعد از آن خلاصه نکنند.
اصل برگزاری نمایشگاه و شکل بندی غرفه ها نشان از توانمندی مجموعه برگزار کننده و دارا بودن تجربه لازم در این زمینه را داشت، ولی نقائص و نارسایی ها از جنبه های مختلف نیز در آن قابل مشاهده بود که نقد کارکرد دستگاهها و افراد مسئول به همراه پیشنهاداتی برای بهتر شدن اوضاع آینده حجاب و عفاف را ممکن می سازد. امیدوارم دستگاهها از نقد ناقد بهره کافی را ببرند و بی جهت و سیاسی کارانه آن را حمل بر تضعیف ننمایند. البته از قبل باید اعتراف کنم که اطلاعات حقیر از کارکرد دستگاهها فقط به آنچه که در غرفه ها عرضه شده محدود می شود و قطعاً داشته های عرضه نشده را شامل نمی شود.
اصل هدف گیری در غرفه ها بالطبع با ارائه پوشش ها و کارکرد آنها همراه بود ولی هیچ نشانی از یک برنامه ریزی اصولی بر اساس طراحی مدل ها بر اساس فرهنگ های محلی را در بر نداشت. به نظر می رسد یک کم کاری در این زمینه توسط آگاهان و جامعه شناسان و مدیست های اسلامی جامعه صورت گرفته و کارکردی که نمود این مسئله باشد در غرفه ها ملاحظه نشد. چه خوب بود که ستادی متشکل از افراد بصیر و آگاه و مسلح به دانش اسلامی اعم از روحانی و سایر رشته های علمی مرتبط با این موضوع شکل می گرفت و مسئولیت آن صرفاً بررسی کلیه فرهنگ های محلی و قومی هر شهرستان و ارائه مدل های لباس مبتنی بر حفظ حجاب در شکل های مدرن و مورد پسند در رنگ ها و طرح های مختلف بود تا زمانی که دختران جوان به دنبال تغییر پوشش از حالت سنتی بر می آیند، به جای جایگزین کردن آنها با مدل های غرب ساخته، از قبل مدل های شکیل و چشم نواز متناسب با سلیقه آنها در بازار اسلامی وجود داشته باشد تا توجیه نایاب بودن آنها راه را برای گریز از پوشش های خودی به سمت پوشش های غریبه باز نکند.
ملاحظه می شود که اگر با این دیدگاه به مسئله پوشش نگاه شود یک تحرک دائمی و شدید برای ارائه جدیدترین مدل ها برای قشر وسیعی از افراد جامعه وجود خواهد داشت. از طرف دیگر وقتی که این مدل های مطالعه شده در بازار وجود داشته باشد می توان با وضع دستورالعمل هایی بازار را واداشت که از عرضه کالاهای ساخته شده با مدل های غربی و نیمه عریان و یا کوتاه و تبلیغ آن در رسانه های مختلف خودداری نماید و برای اقدام کنندگان به توزیع و فروش آن محدودیت هایی قائل شد. درست است که روش های بازدارندگی و استفاده از اهرمهای امنیتی برای جلوگیری از توسعه هرج و مرج فرهنگی و تخریب ذهنیت های مذهبی جوانان و ایجاد مقاومت های منفی در برابر آداب و سنن اسلامی و مذهبی در آنان گاهی لازم است و باید وجود داشته باشد، ولی این کار بدون برنامه ریزی برای افزایش فهم و درک و شعور برای دریافت زیبایی های حجاب و عفاف دوام و عمق چندانی نخواهد یافت و موقتی و گسست پذیر خواهد بود.
تعداد زیادی غرفه های بی معنی و بدون ارتباط با موضوع وجود داشت که مایه تعجب بود. از همه مضحک تر غرفه مربوط به سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که این نمایشگاه را با نمایشگاه کتاب اشتباه گرفته بودند و اصلاً کتابی در ارتباط با این موضوع عرضه نداشتند و یا تعداد آن به قدری کم بود که در حجم وسیع کتابهای عرفانی، اجتماعی و رمان ها و ... گم شده بود. انسان با خود می گوید وقتی متولی فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور اینقدر در موضوع حجاب و عفاف فقیر و حقیر است، چه توقعی از وزارتخانه هایی مانند آموزش و پرورش و حتی غرفه های مرتبط با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می رود که در موضوع حجاب و عفاف کاری کرده باشند. این یکی هم همه کارهایش در تولید کتابهای قصه برای کودک و نوجوان خلاصه می شود که حتی یکی از آنها با موضوع مرتبط با حجاب شروع نشده تا بتوان رابطه ای بین آن و این موضوع فرض کرد. اصلاْ انگار در قصه نویسان و رمان پردازان هیچ فکری در مورد تقویت حجاب و عفاف در جامعه به وجود نمی آید. به شدت جای دانشگاهها را در غرفه ها خالی می دیدم و انگار دانشگاهها هیچ تاثیر فرهنگی بر روی مسئله حجاب و عفاف ندارند. راحت بگویم دانشگاهها از وجود چنین نمایشگاهی کاملاْ بی اطلاع بودند و تبلیغات هم برای معرفی این نمایشگاه در رسانه ها علی الخصوص در رسانه ملس (استانی) بسیار ضعیف بود.
با خودم فکر کردم که در برنامه ها و فیلمها و سریال های رسانه ملی چقدر به این موضوع اهمیت داده می شود؟ آیا طاقت انتقاد در بیان کم کاری های انجام شده راجع به این موضوع در مسئولان محترم رسانه ملی و حتی نیروهای سیاسی مسئول در کشور و استان وجود دارد؟ آیا توقع مسئولان از نویسندگانی امثال بنده که در خدمت به نظام همه هم و توان خویش را تا حد طاقت بکار می گیرم این است که فقط به عظمت ها و زیبایی های برگزاری این نمایشگاه و زحمات و مشقات برگزاری آن اشاره کرده و از نقد کم کاری ها و تنبلی ها و انحرافات موجود خودداری کنم؟ آیا باید نظرات دلسوزانه را فروخورد و دم نزد تا تهاجم فرهنگی غرب و جنگ نرم در دل نسل ها و جوانان نقش بگیرد و نهادینه شود؟ آیا به اندازه ای که برای ساخت سریال ها و فیلم های با مضمون غالباْ عاشقانه و ارتباط پنهانی و دزدکی و غیر شرعی دختر و پسر و روابط نا میمون خانواده ها با یکدیگر پول خرج می شود تا فکر جامعه را به خود مشغول ساخته و آنها را از کار و زندگی بیاندازند برای موضوع حجاب حاضر به سرمایه گذاری هستیم؟ استانداری محترم و سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی چند درصد از اعتبارات را معطوف پرداختن به موضوع حجاب در اشکال مختلف می کنند؟
نکته دیگر اینکه آیا نهادی مسئولیت بررسی و صدور مجوز برای مدل های طراحی شده را بر عهده دارد؟ آیا نهادی فرهنگی صنف دوزندگان و خیاطان لباس ها اعم از آنهایی که دارای مغازه های رسمی هستند و آنهایی که در منازل تابلوی خیاطی دارند، از نظر دوخت مدل های مناسب با شئونات حجاب و عفاف را هدایت می کند؟ چرا نباید افرادی که در تهیه مدل های ناجور مداخله دارند تحت کنترل قرار بگیرند و خیاطانی که بر اساس این الگوها لباس تهیه می کنند به عدم کاربرد این مدل ها و امتناع از تهیه لباس بر اساس این مدل ها ترغیب و تشویق شوند؟ چرا نباید مرکزی برای ارائه ژورنال های خیاطی بر اساس مدل های جدید مذهبی وجود داشته باشد و این ژورنالها به صورت ماهانه در سطح کشور و جهان پخش شود؟ من در این نمایشگاه جای ژورنال های لباس های محجبه را خالی دیدم و هرچه گشتم به چشمم نخورد.
بالاتر اینکه حتی روحانیت ما در عمل هیچ برنامه ای برای پرداختن سازماندهی شده به موضوع حجاب ارائه نداده است و خود را در این رابطه مسئول نمی بیند. تنها در موضع نصیحت نشستن و از مسئولان فرهنگی طلب عمل به تکالیف کردن نمی تواند رهبران روحانی و دلسوزان فرهنگی ما را قانع کند. توقع این است که یک جریان برنامه ریز با قدرت سازماندهی بالا راه افتاده تا به جای حرکت های منفعلانه به صورت فعال و پیش رونده بتواند برای حجاب گرایش های مثبت ایجاد نماید. باید این سازمادهی ها و برنامه ریزی ها خانواده ها را هدف بگیرد و گریز خانواده های بی توجه را از حجاب مانع شود. به جای مبارزه با معلول باید با علت ها شناخت و با آنها مبارزه نمود و به جای اینکه سیستم را به سمت نصیحت های کم تاثیر نیروهای امنیتی و تذکرهای گاه و بیگاه و غیرمداوم آنها به نیروهای بدحجاب یا کم حجاب هدایت نماییم باید برای عرضه کنندگان محصولات نابهنجار و مدل های ناجور پس از تعریف مدل های جایگزین و داخلی و تبدیل آنها به برندهای ارزشمند، جریمه های سنگین قائل شده و با آنها برخورد جدی و مداوم داشت. بازار رها شده نمی تواند با تعبیر بازار اسلامی مزین شود و از این بازار که هدف اصلی خود را غارت جیب مشتریان قرار داده و ارائه خدمت در آن هدف اول نیست، بلکه سودجویی در آن اصل و هدف است نمی توان انتظار داشت تا مانکن های مسخره ای که خود بزرگترین مبلغ بدحجابی و زیبانمایی پوشش های ضد فرهنگی و مهاجم هستند را حذف کرده و به جای آن الگوهای شکیل اسلامی را تبلیغ نمایند. باید بر روی این بازار سرمایه گذاری نمود و آنها را بر اساس قوانین دعوت به همکاری نمود و فروشندگان پوشش ها را که بسیار معدود و محدود هستند تحت کنترل قرار داد. باور کنید این راه برای مبارزه با بدحجابی ساده تر و موثر تر است. این چه توجیهی است که چون مشتری به دنبال مدل های غربی فاسد است بازار اسلامی آلت دست آن واقع شده و برای کسب درآمد به تولید و فروش این مدل ها بپردازد. اگر سری به فروشگاههای رو به روی دریاکنار در بابلسر بزنید نیک در می یابید که چگونه کشور اسلامی ما را با برخوردهای نرم ولی مهاجم فرهنگی در یک جنگ نرم تحت تاثیر قرار داده و ساختمان های بسیار بزرگ و فروشگاههای عظیمی را برای ارائه لباس های چینی در اختیار تفکر استکباری قرار داده اند. امروز بازار محل اصلی و هدف تهاجم فرهنگی واقع شده و مبارزه با آن در واقع برنده نهایی این مبارزه را تعیین خواهد کرد.
موضوع مغفول مانده بزرگ در این نمایشگاه مسئله دانشگاه و دانشجویان دختر و پسر آن می باشد. تاثیر دانشجو بر سایر اقشار در این مسئله قابل انکار نیست و تقویت نیروهای باحجاب در دانشگاهها می تواند تقویت مسئله حجاب را در جامعه در پی داشته باشد. مسئولان فرهنگی می توانند روی نظریات و اطلاعات دانشجو و دانشگاه حساب باز کنند و معضلات بدحجابی و عدم رعایت حجاب و نیز مسئله گرایش های جوانان به سمت مدل های جدید و نحوه مدل سازی هایی که بتواند جایگزین مدل های مبتنی بر الهامات غربی ها بشود را از طریق نظرات دانشجو پیگیری کنند. حتی می توانند با کمی خرج بجای اعتبارات در جهت های فرهنگی تعداد زیادی از دانشجویان را با لباس های محجوب تهیه شده بر اساس مدل های جدید به صورت دوره ای در خیابان های شهرها و برنامه های سیمای کشوری و استانی روانه سازند تا سایر بانوان و جوانان از آنها الگو برداری کنند. نقش سازماندهی نیروها و امکانات در این مسائل بسیار برجسته خواهد بود. وقتی بنگاههای دشمن نسبت به حجاب آنقدر حساس است که هنرپیشه ها و برخی از نیروهای در حد مشاور رئیس جمهور در دوره های قبل را برای ضربه زدن به تفکر حجاب و توخالی نشان دادن و اجباری پنداشتن و سنتی انگاشتن آن با اصرار کشف حجاب می کند این می تواند پیام مقابل را در پی داشته باشد که حجاب مسئله بسیار با اهمیتی است و باید برای نهادینه کردن آن پول خرج کرد.
به نظر می رسد دلسوزان فرهنگی جامعه باید محصولات عرضه شده در نمایشگاه را رصد کنند و آن را معیاری برای نمایش توانمندی ها از یکطرف و نیز شناخت کم کاری های خود از طرف دیگر قرار دهند. در این غرفه ها من به وضوح کم کاری بسیاری از دستگاهها و شعاری و سیاسی برخورد کردن آنها با موضوع حجاب و عفاف را دریافتم و برایم مسجل است که گناه توسعه ناهنجاری ها در بسیاری از موارد بر گردن همین عزیزان می باشد که توان عرضه کارکردهای خویش در این نمایشگاه ها را ندارند و اینگونه بی ارتباط با موضوع غرفه های خویش را پر می کنند. به امید اینکه این مقاله بتواند تلنگری برای هشیاری مسئولان فرهنگی و سیاسی استان باشد.
دکتر غلامعلی رنجبر